to tell, to narrate, to describe, to recount, to relate, to comment, to define, to account for, to explain, to introduce
to tell
to narrate
to describe
to recount
to relate
to comment
to define
to account for
to explain
to introduce
او تجربیات خود در آفریقا را بهطور بسیار متأثرکننده تعریف کرد.
She described her experiences in Africa very movingly.
همیشه وقتی دوستم برای صدمین بار یک داستان را تعریف میکند، چشمهایم را در کاسه میچرخانم.
I always roll my eyes when my friend tells the same story for the hundredth time.
to commend, to praise, to compliment, to laud, to extol, to extoll
to commend
to praise
to compliment
to laud
to extol
to extoll
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنقدر از بچههایش تعریف کرد که حالمان به هم خورد.
She praised her children ad nauseam.
وقتی کسی از لباس شما تعریف میکند، مرسوم است که بگویید «متشکرم» و پاسخ مناسب «خواهش میکنم» است.
"When someone compliments your outfit, it's customary to say 'thank you', and the appropriate response is 'you're welcome'."
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «تعریف کردن» در زبان انگلیسی معمولاً به "to define" یا "to describe" ترجمه میشود، بسته به بافت جمله.
اگر منظور توضیح دقیق و فنی از یک مفهوم باشد، "define" بهکار میرود، اما اگر منظور روایت یا بازگو کردن باشد، "describe" یا "tell" هم میتواند معادل آن باشد.
در زبان فارسی، «تعریف کردن» بسته به زمینهی استفاده معانی مختلفی دارد. یکی از معانی رایج آن، شرح یا توضیح دادن یک موضوع، شیء یا رویداد بهگونهای است که برای مخاطب روشن و قابل فهم شود. برای مثال، وقتی کسی از شما میپرسد «میتونی این کلمه رو تعریف کنی؟»، منظورش این است که آن را توضیح دهید، ویژگیهایش را بیان کنید و اگر ممکن است مثالی هم بزنید.
از طرف دیگر، «تعریف کردن» ممکن است بهمعنای بیان خاطره یا داستانی از گذشته هم باشد؛ مثلاً: «دیشب داشتیم خاطرات دوران مدرسه رو تعریف میکردیم». در این معنا، نزدیکترین معادل انگلیسی آن میشود "to tell a story" یا "to recount".
همچنین، در بعضی موقعیتها «تعریف کردن» بهمعنای تمجید کردن یا ستایش کردن نیز هست. برای مثال، وقتی میگوییم: «همه از کار تو تعریف میکنن»، منظور این است که همه از آن تمجید میکنند. در انگلیسی این معنا میتواند با "praise" یا "compliment" بیان شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تعریف کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تعریف کردن